سفارش تبلیغ
صبا ویژن
نادانى بود به دنیا آرمیدن و ناپایدارى آن را دیدن و کوتاهى در کار نیک با یقین به پاداش آن زیان است ، و اطمینان به هر کس پیش از آزمودن او ، کار مردم ناتوان . [نهج البلاغه]
 
سه شنبه 87 آبان 21 , ساعت 12:19 صبح
عجب رسمیه ، رسم زمونه

قصه ی برگ و باد خزونه...

میرن آدما...

از اونا فقط

خاطره هاشون بجا می مونه...

یاد دوستانمون که از دست رفتن

خدا رحمتشون کنه ، من فقط عکس دوتاشونو دارم و اینجا قرار میدم اونم به درخواست " حمید" .

معلومه غیر از من بعضی دوستاشون هم بیادشون هستند .

بچه ها کی فکر میکرد؟ اون روزی که این عکس ها رو میگرفتیم یه روز  رضا پایمرد و یاسین رجبی نباشه؟

یادتونه من بهش می گفتم " افروز"

راستی میدونید شعر سنگ قبرشم خودم گفتم؟

رفتید دعا بدید اون شعر رو هم که یک معلم برای دانش آموزش گفته بخوانید...

پایمردی چون رضا دیگر نیاید در ظهور...

من به آینده ی یاسین هم خیلی امید بسته بودم . بچه ی خلاقی بود و سؤال هاش ...

چون به پدرش که نابیناست کمک می کرد پیش من خیلی عزیز بود.

بچه ها از حال پدرش خبر دارید؟ خیلی خیلی اشکی است..

View Full Size Image

http://tinypic.com" target="_blank"><

http://tinypic.com/view.php?pic=iehx08&s=4

http://i35.tinypic.com/iehx08.jpg

 View Raw Image">

 View Raw Image">

 



لیست کل یادداشت های این وبلاگ